پرپر شدن!
سلام: دیر وقتی بود که خبر ناگواری رو شنیده بودم...اما قصد نداشتم باورش کنم...تصمیم گرفتم یه منبع معتبر پیدا کنم. الان داشتم وبلاگ ها رو سرچ میکردم. به این پست برخوردم از وبلاگ " مهرسا هستی مامان " : "نميدونم ميدونستيد يا نه اتنا و نيما دانشجوهاي بابامن . بابام ديروز بايد ميرفت تهران كه بليط گيرش نميومد با نيما تماس گرفت كه براش بليط بفرسته(اخه باباي نيما و داداشاش دفتر هواپيمايي دارن) نيما جواب نميداد به اتنا زنگ زد گوشي اتنا هم خاموش بود زنگ زد دفتر هواپيمايي كه يه نفر از كارمنداشون گفت كه عروس و نوشون فوت كردن امروز هيچكدوم نيومدن دفتر.... ديگه بابام با يه حال زار به ما گفت.چون موبايلا رو هم جواب نميدادن بيشتر اظط...
نویسنده :
مامان ِ هدی
11:11