هدی ساداتهدی سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

ღ هدـے بآ طعمـ بهشتღ

اجازه!

1390/4/19 21:05
نویسنده : مامان ِ هدی
1,170 بازدید
اشتراک گذاری

جوان خیلی آرام و متین به مردی که همراه زنی بی حجاب بود نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت :

ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری؟ ... می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ...

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم.

 

مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...

 

 

منبع: پسرک چوپان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان شازده کوچولو
19 تیر 90 23:15
خیلی برام جالب بود
آزاده و ساینا
19 تیر 90 23:56
دبیری خوندم ولی تدریس نمیکنم. زبان انگلیسی محض اینکه به ساینا گفته باشم... امروز خووووووووب ته توی مارو دراوردی هااااا
مامان الهام
20 تیر 90 7:54
سلام عزیزم داستان جالبی بود خیلی خوشم اومد
مامان دوقلوها
20 تیر 90 8:21
سلام عزیزم. متنت عالی بود. من آپم منتظرتم بدرود
مامان تربچه
20 تیر 90 9:28
خییییییییلی باحال بود امر به معروف و نهی از منکر به این میگن
فهیمه مامان پرهام
20 تیر 90 11:11
سلام عزیزم نمی دونم چرا یادم رفته بود لینکت کنم شرمنده اما تا که وبت رو باز کردم و خواستم برات کامنت بذارم،گفتم بزار اول لینکش کنم که یهو دیدم برام کامنت گذاشتی اینجاس که میگن دل به دل راه داره ها
مامان یسنا
20 تیر 90 16:39
مرسی که لینکم کردی .اما من بلد نیستم این کارو بکنم در اولین فرصت یاد میگیرم
مامان طاها
20 تیر 90 17:08
سلام عزیزم با اجازه لینکتون کردم اگه دوست داشتی به من و وب گل پسرم هم سر بزن
فاطمه
20 تیر 90 20:37
مرسی فهیمه جون!ایشالله نی نی ناز توهم صالح وسالم باشه.مرسی که سر زدی
مامان پریسا
20 تیر 90 22:35
سلام من که خیلی وقته شما را لینک کردم ولی ظاهرا"شما..... خوشحال میشم بهمون سر بزنید مامان کوچولو
mAhyA
21 تیر 90 1:21
سلام عزیزمممم... خیلی جالب بود داستان...... خوشحالم که کارای انتقالی داره درست میشه... پس پیش به سوی خونواده......... مواظب نی نی گلی که هستی؟؟؟؟؟
مامان مسیح
21 تیر 90 4:43
زیبا بود...ممنونم... حال خودت چطوره ؟ خوبی؟ خوشی ؟ نی نی خوبه ؟ خدا جونم مواظب جفتشون باش
مهرانه مامان مهرسا
21 تیر 90 8:36
سلام عزيزم چطوري
مریم
21 تیر 90 14:28
سلام خانومی داستانت خیلی قشنگ و بامزه بود راستی دارین میرین ولایت خوش به حالتون و الهی شکر
مامان صفا
21 تیر 90 14:53
نه بابا مامان با ذوقی هستی ها ای ول داره
مامان کوچولو
21 تیر 90 20:15
محشر بود قابل توجه خانومایی که شینیون میکنن میرن سبزی میخرن، گریم عروس میکنن میرن نون میخرن و .... بقیه اشو خودتون میدونین


گل گفتی
سيدمهدي
22 تیر 90 5:49
_░▒███████ ░██▓▒░░▒▓██ ██▓▒░__░▒▓██..░▒▓▓█████ ██▓▒░____░▓███▓.____░▒▓██ ██▓▒░____.░▓██▓______░▒▓██ .██▓ ░ـــــــ♥ آرزومـــنـــدم ♥ ـــــ ░▒▓██ _██▓▒░__♥ستاره ــــــی ♥__ ░▒▓██ _.██▓▒░_♥ قــشـنــگــم ♥ _░▒▓██ ___██▓▒░♥ صـــفـــا ♥ ░▒▓██ ____██▓▒░♥به وبلاگ آپ♥░▒▓██ _____██▓▒░♥شدم♥ ░▒▓██ ______██▓▒░♥بياري♥░▒▓██ _______█▓▒░░░░░▒▓██ _________░░░░▒▓██ ________░░░▒▓██ ______░░░▒▓██ ___░░░▒▓██ __░░▒▓██ _▒░▓██ ░▓██ _░▒███████ ░██▓▒░░▒▓██ ██▓▒░__░▒▓██..░▒▓▓█████ ██▓▒░____░▓███▓.____░▒▓██ ██▓▒░____.░▓██▓______░▒▓██ .██▓ ░ـــــــ♥ آرزومـــنـــدم ♥ ـــــ ░▒▓██ _██▓▒░__♥ ستاره ــــــی ♥__░▒▓██ _.██▓▒░_♥ قــشـنــگــم ♥_░ ▒▓██ ___██▓▒░♥ صـــفـــا ♥ ░ ▒▓██ ____██▓▒░♥به وبلاگ آپ♥░▒▓██ _____██▓▒░♥شدم ░▒▓██ ______██▓▒░♥بياري♥░▒▓██ _______█▓▒░░░░░▒▓██ _________░░░░▒▓██ ________░░░▒▓██ ______░░░▒▓██ ___░░░▒▓██ __░░▒▓██ _▒░▓██ ░▓██