هدی ساداتهدی سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

ღ هدـے بآ طعمـ بهشتღ

داستان ---- رسم عشق

1390/2/13 14:32
نویسنده : مامان ِ هدی
1,205 بازدید
اشتراک گذاری

جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد... نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند...مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم مینالید.موعد عروسی فرا رسید زن نگران صورت خود ....
که آبله آنرا از شکل انداخته بود وشوهر او هم کور شده بود مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد... 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت،مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود... همه تعجب کردند... مرد گفت: من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم

رسم عاشقی

 


 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان فرشته
14 اردیبهشت 90 3:44
سلام عزیزم
خوبی ؟
چقدر قشنگ بود ممنونم ازت

سلام:ممنون خانم گل...خدا رو شکر که مورد پسندتون بوده...
بوسسسسسسسسسس

مامان قندعسل
14 اردیبهشت 90 7:32
اخی...خیلی قشنگ بود لذت بردم
خدا رو شکر
بوس

نانی نار
14 اردیبهشت 90 11:25
خوش به حالش
خوش به حال کی؟زنه؟ یا مرده؟؟؟؟

مامان محمد پرهام
14 اردیبهشت 90 15:08
مرسی که به منو پرهامم سر زدی عزیز
انشااله بزودی یکیشو خدا بهت بده
ببخشید که دیر اومدم ولی از این به بعد حتما" میام
در ضمن با افتخار لینک شدید

خواهش می کنم عزیزم...انشالله..
ممنون از لطفتون گل بانو
بوسسسسس
مامان محمد پرهام
14 اردیبهشت 90 15:10
داستانتم محشر بود
سر فرصت میام و تمام پست هاتو می خونم

انشالله..منتظرم