هدی ساداتهدی سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

ღ هدـے بآ طعمـ بهشتღ

ثبت نام

1390/6/29 12:54
نویسنده : مامان ِ هدی
1,494 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستای گلم:

امیدوارم که خوب و خوش وسر حال باشید.

.....

بگم براتون از ثبت نام دانشگاه.

هم من و هم شوهرم هر دو خیلی دودل بودیم و نمی دونستیم چه کنیم.

شوهرم برای مسافتی که باید طی بشه و این که من با یه کوچولو چطور میخوام برم شیراز خیلی نگرانم بود..

من هم جوش هزینه هاشو میزدم.

هر چند که واحد مجازی،زیر نظر خود دانشگاه شیراز هستش و یک دانشگاه دولتی به حساب میاد.اما هزینه هاش تقریبا مثل هزینه ی دانشگاه آزاد هستش و از این نظر یکم سنگینه.

خلاصه که عمه ها و مادرم هم منو کلی تشویق می کردند که حتما برو  و اینجوری به نفعته(آخه کلاسهای دانشکده ما به صورت مجازی برگزار میشه ولازم نیست ما سر کلاس حضور داشته باشیم.فقط برای امتحانات باید بریم).

این شد که تصمیم گرفتیم استخاره کنیم. برای اینکه برم شیراز استخاره خیلی خوب اومد.و برای اینکه بمونیم تا نتایج کلی بیاد،استخاره خوب اومد.برای همین هم تصمیم گرفتیم برای ثبت نام به سمت شیراز راه بیافتیم.

ساعت 2 ظهر از طبس حرکت کردیم و ساعت 11 شب به شیراز رسیدیم.تصمیم گرفتیم به یه جیگرکی بریم و اونجا شام بخوریم.

بعدش هم رفتیم دنبال مسافرخونه.تا ساعت 2 نیمه شب دنبال هتل یا مسافرخونه بودیم...که بالاخره تو هتل فارس یه سوئیت خالی پیدا شد...ماشالله هر جا می رفتیم می گفتند اتاق خالی نداریم....

شب خواب عمو رو دیدم(عمو باقرم که چند ماه پیش به رحمت خدا رفت)خیلی خوشحال بود و بهم تبریک می گفت...برای نماز صبح که بیدار شدیم خوابمو برای شوشو تعریف کردم و اونم خیلی خوشحال شد.

برای همین مصمم تر از قبل رفتیم به سمت محل ثبت نام(ساعت 9 و نیم).خیلی سریع پیداش کردیم و کارای ثبت نام هم تقریبا زود انجام شد.بعد رفتیم واحد مجازی تااگه امکانش باشه من انتخاب واحد کنم.ولی به دلیل اینکه من توی انتخاب رشته نیمسال دوم رو زده بودم گفتند کلاساتون از نیمسال دوم شروع میشه...

حالا باید من بشینم چشم انتظار تا نیمسال دوم از راه برسه.

 

ممنون که نوشته های طولانی و بی ربط منو تا آخر خوندید.سرتون رو درد آوردم.دوستتون دارم.

دلتون آروم و بهاری.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان ماهان
29 شهریور 90 12:50
تبریک میگم عزیزم الهی موفق باشی
مامان تربچه
30 شهریور 90 9:46
مبارکهههههههههه راستی برات تلگراف زدم حتما حتما بخونش خیای فوریه
مامان نیایش
30 شهریور 90 12:10
مبارک باشه و موفق باشی
فقط من از الان نگران زمان امتحاناتتم چه جوری می خوای بری
ان شا الله که خدا کمکت کنه موفق باشی


سلام گلم:
ممنون...
حوزه ی امتحاناتم مشهده...
تا طبس 8 ساعت با قطار راهه...
از این نظر خیلی به نفعم شد.
مامان نفس طلایی
30 شهریور 90 16:13
سلام خوشحالم که بالاخره راهت رو پیدا کردی اخه بلاتکلیفی خیلی سخته